نگارش نهم -

mehiy

نگارش نهم.

انش در مورد گفت و گوی بین صدف و دریا لطفاً جواب بدید تاج میدم

جواب ها

شیخ ...

نگارش نهم

صدف کوچکی در کنار دریا زندگی می‌کرد. صدف به آرامی در ماسه‌های نرم و طلایی خوابیده بود و از صدای آرام موج‌های دریا لذت می‌برد. در همین حال، صدایی مهربان و دلنشین از دریا به گوش صدف رسید. دریا: 'سلام، صدف کوچولو! امروز چطوری؟' صدف با لبخند گفت: 'سلام دریا! من خوبم، ممنون که پرسیدی. اما کمی حس تنهایی می‌کنم. زندگی در اینجا خیلی آرام و ساکت است.' دریا با محبت جواب داد: 'نگران نباش، صدف نازنین. من همیشه در کنارت هستم و با امواج من می‌توانی به سفرهای دوردست بروی و از زیبایی‌های دنیا لذت ببری.' صدف با شگفتی پرسید: 'چگونه می‌توانم با امواج تو به سفر بروم؟' دریا با خنده پاسخ داد: 'من تو را با خود به سفر خواهم برد. هر بار که موجی به ساحل می‌آید، تو می‌توانی با آن موج به دریا سفر کنی و دنیای زیر آب را ببینی. آنجا پر از مرجان‌های رنگارنگ و موجودات دریایی شگفت‌انگیز است.' صدف با خوشحالی گفت: 'چقدر عالی! من همیشه آرزو داشتم دنیای زیر آب را ببینم. ممنون که به من این فرصت را می‌دهی.' دریا با لطف گفت: 'هرگز فراموش نکن که تو بخشی از زیبایی‌های دریایی من هستی. هرگاه احساس تنهایی کردی، فقط به صدای آرام من گوش بده و ببین که چگونه امواج من تو را به آغوش می‌گیرند.' از آن روز به بعد، صدف هرگز احساس تنهایی نکرد. او با امواج دریا به سفرهای شگفت‌انگیزی می‌رفت و از دنیای زیر آب لذت می‌برد. دریا و صدف با هم دوست شدند و همیشه در کنار هم بودند، تا نشان دهند که حتی در بزرگ‌ترین و عمیق‌ترین دریاها هم دوستی و محبت وجود دارد. ---

سوالات مشابه